یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

همه زندگی من

یاسی جون و پارک

1392/5/5 2:43
نویسنده : مامان یاسی
1,248 بازدید
اشتراک گذاری

امروز تصمیم گرفتم برا هواخوری ببرمت پارک کنار خونمون.این روزا

انقد هوا گرمه که جرات نمیکنم زیاد از خونه بیارمت بیرون ولی چون

حوصلت سر رفته بود به ناچار تصمیم گرفتم برای هوا خوری یه

ساعتی بریم پارک.

 

اولش که وارد پارک شدیم اینجوری بودی

 

 

 

 

بعد با دیدن بازی بچه ها یه کم غصه خوردی اینجوری شدی

 

 

 

 

بعدش بهت گفتم غصه نخور تو هم برو بازی کن!

اول اسب سواری کردی

 

 

 

 

از اسب سواری که خسته شدی رفتیم ماشین سواری

 

 

 

 

آخرشم از شدت گرما به این روز افتادی بی حال و بی رمق!

 

 

 

 

بعد از پارک هم رفتیم خونه بابابزرگ اونجا دایی حامد بهت بستنی

داد تو هم عین قحطی زده ها افتادی به جون بستنی ببین با خودت

چیکار کردی!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

آزاده
15 مرداد 92 13:50
یاسمین جون همیشه شاد باشی جاله. من با اجازه لینکتون کردم. به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم


خواهش میکنم لطف میکنید
چشم حتماسر میزنیم
جواد
21 مرداد 92 17:33
سلام. همیشه شاد باشین .دنیا فقط بوشهر..... بوشهر یک طرف دنیا هم یک طرف... دوباره بوشهر بیان
مرمر
24 مرداد 92 22:22
عزیز دلم همیشه به گردش و تفریح
مامانی بستنی هنوز زود نیست؟؟؟؟؟؟


مرمر جون اگه بهش نمیدادن خونه رو میذاشت رو سرش!
شیما مامان شاهین کوچولو
25 مرداد 92 13:11
تو چه قدر نازی جیگرررررررررررر لباست هم مثل خودت خوشگله


مرسی خاله شیما
مامان ندا
26 مرداد 92 18:36
بستنی خوردنشوببین نوش جونت خاله جون خوش حال میشم لینکتون کنم
مامان حدیث
26 مرداد 92 23:45
گاه نمیدانم چه پیامی رابهانه کنم تاازحال آنکه یادم بااوست آگاه شوم…اینبارکه دلتنگی رابهانه کردم…فرداراچه کنم؟؟؟
مامي الهام و ستايش
31 مرداد 92 18:14
ماشاله ياسي جون خيلي نانازه
هميشه به گردش و تفريح عزيزم


مرسی خاله جون